گفتم نه میخوام این دوتا که پشت سرمونن رد بشن
سرپرست گفت اینااااااا اینقدر مظلومن :D (همون دو تا پسر منظورش بود )
وقتی رفتیم کافی شاپ ی قسمت دنجش نشستیم . دیدم میز بغلی مون ی پسر تین ایجری تو تاریکی نشسته . بهش میومد 13 سالش باشه
خیلی پیشم جالب بود ما که وارد شدیم تعدادمون یکم زیاد بود اما این پسر اصلا سرش رو بالا نیاورد ما رو نگاه کنه . خیلی اروم سرش توو گوشیش بود
خانم مدیری که همراهمون بود گفت . این پسری که بغل نشسته بهش میخوره شکست عشقی خورده باشه :|:D
فائزه با خنده گفت 15 سالش هم نیست :))))) . شاید همین جوری نشسته:)
میدونستی اونی که تجربه اش بیشتره , زخمای بیشتری روی تن و روحش داره ؟!
نشسته ,رو ,ی ,سرش ,سالش ,؟ ,دو تا ,کافی شاپ ,تا پسر ,نشسته بهش ,رو بالا
درباره این سایت